معاون آموزشی وزارت علوم پنجشنبه اعلام کرد:فارغ التحصیلان کشاورزی مهمترین بخش آمار بیکاران آموزش عالی هستند این در حالی است که اگر 20 درصد از آنها وارد کشاورزی می شدند، بهره وری در کشاورزی تغییر می کرد این موضوع در صنعت نفت و گاز هم صادق است که اگر اینگونه نبود، این میزان هدر رفت انرژی وجود نداشت.
به گزارش بانکی دات آی آر اعلام رسمی این خبر سبب ایجاد بحث های کارشناسی متعددی در این زمینه گردیدو موجبات نگرانی و نا امیدی دانشجویان این رشته را فراهم می سازد.
سالهاست که بحث جذب بیش از نیاز دانشجویان در برخی رشته های تحصیلی و نبود بازار کار کافی برای فارغ التحصیلان این رشته ها مطرح می شود و بین بازار کار و نیازهای جامعه با رشتههای دانشگاهی و تعداد فارغالتحصیلان تناسبی وجود ندارد. به همین دلیل نرخ بیکاری فارغالتحصیلان در کشور بسیار نگرانکننده است؛ در نتیجه بحران بیکاری فارغالتحصیلان در راه است. در دهه اخیر با افزایش نرخ بیکاری دانشآموختگان دانشگاهها، انتقادها به عملکرد نظام آموزش رسمی زیاد شده است.
براساس آمار، سالانه بالغ بر یکمیلیون تا یک میلیون و 500هزار نفر فارغالتحصیل دانشگاهها وارد بازار کار میشوندو نرخ بیکاری فارغالتحصیلان بالغ بر 15/6درصد است.
سالانه یکمیلیون فارغالتحصیل در کشور متقاضی کار هستند. آمار نشان میدهد که 45درصد بیکاران ایران را دانشآموختگان دانشگاهی تشکیل میدهند که این آمار نگرانکننده است.
نرخ بیکاری فارغالتحصیلان، نشانگر مشکلات ساختاری در نظام آموزشی و بازار کار کشور است. از سوی دیگر این موضوع ناکارآمدی و نامتناسب بودن نظام برنامهریزی در نظام آموزش عالی با نیازهای بازار کار کشور را به اثبات میرساند.
کم نیستند مواردی از فارغ التحصیلانی که با وجود تحصیل در دانشگاههای معتبر و کسب درجه لیسانس و فوق لیسانس همچنان بیکار هستند و یا در مشاغلی غیر از رشته تحصیلی خود به نوعی امورات را می گذرانند.
لیسانس بیکار بهتر از دیپلمه بیکار است!
این شعار بسیاری از مسئولان طی سالهای اخیر بوده و توجیه ایشان هم این بوده است که هر چه سطح معلومات و تحصیلات جامعه بالا برود روابط اجتماعی ما بهینه تر می شود و این خدمت بزرگی است که جامعه دانشگاهی به کشور می کند.
اما با افسردگی و ناامیدی افرادی که فکر می کنند به حقشان نرسیده اند چه کنیم؟
این سوالی است که تا این لحظه از سوی تمامی مسئولان آموزش عالی و اشتغال کشور بی پاسخ مانده است.
تعداد دانشجویان و فارغ التحصیلانی که پس از اتمام تحصیل و تبدیل تمامی آرزوهاشان به سراب تبدیل به بیماری افسردگی دچار شده اند ودائما مجبور به استفاده از قرص های آرامبخش هستند کم نبوده اند و حتما شما هم هر از گاهی خبر خودکشی ویا اقدام به خود کشی این گونه افراد را در صفحات حوادث روزنامه ها خوانده اید.
این در حالیست که بسیاری فعالان عرصه اقتصاد کمبود مهارت ها و توانایی های شغلی فارغ التحصیلان را عامل اصلی عدم پذیرش ایشان در محیط های کاری می دانند.
به راستی مقصر اصلی این چرخه معیوب چند ساله کشور چه کسی است و برای اصلاح این ساختار چه راهکاری وجود خواهد داشت؟
این سوالی است که سالهاست منتظر یافتن پاسخ آن هستیم اما به جای یافتن پاسخ تنها هر ساله با افزایش ظرفیت پذیرش دانشجویان روبرو هستیم.
صفحه قبل 1 صفحه بعد
.: Weblog Themes By LoxBlog :.